خواب ناقوص‌ها

به خواب ناقوص‌هایی می‌روم

با آبشار ارغوانی آوازشان 

زنگ‌های زلال بارنده 

در گوش‌های تشنگی‌ام، آن‌گاه 

از لاله یک پیاله می‌گیرم

از شاخه یک شکفتن و 

با گل‌های پراهنم 

از ادی‌بهشت انگشتانت می‌گویم.

 

 

پ.ن

اخرین روز فروردین هم تموم شد. این ماه من واقعا راکد بودن زندگی رو تجربه کردم، اینکه میگم راکد منظورم بدون حرکت بودن و اینهاست... واقعا ماه عجیبی بود البته ماه رمضون هم بی تأثیر نبود ولی من تو ماه‌رمضون هایی که گذروندم اینجوری نبودم:/. نه فیلم و سریال دیدم، نه کتابی رو عین ادم خوندم و نه عین ادم خیاطی کردم و کلی و دیگه! ولی اردیبهشت از همین بامدادش داره خوب شروع میشه، امیدوارم تا تهش هم خوب پیش بره.

اینکه اسمشو گذاشتم خروج به خاطر این بود که از اون رکود تمام و کمال خارج شدم و این واقعا خوشحالم کرده. اون شعر رو برای این نوشتم که هم قشنگ بود و هم اردی‌بهشتی بود، از شادی بختیاری‌نژاد.